معنی کیمیای امروزی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
امروزی. [اِ] (ص نسبی) منسوب به امروز. (ناظم الاطباء) (آنندراج). امروزه امروزینه.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به امروز امروز ین، باب روز مد، آنکه مطابق معمول عصر رفتار کند: فلان مرد امروزی است، تازه جدید.
کیمیای جان
می انگوری
کیمیای خواص
نابدلی پاکدلیث
کیمیای سعادت
داروی خوشبختی
کیمیای عوام
زندگی خاکی
واژه پیشنهادی
مدرن
فرهنگ عمید
مربوط به امروز،
[قدیمی] مطابق معمول زمان، باب روز، مد روز،
مترادف و متضاد زبان فارسی
امروزین، آلامد، باب، مد، تازه، جدید، متجدد، نوپرست، نوگرا
فارسی به عربی
حدیث
فارسی به آلمانی
Modern, Neuzeitlich
فارسی به ترکی
asrîleşmek
معادل ابجد
355